گفتم: صبح که بیدار شدید یک برگ کاغذ بردارید، بر آن بنویسید: سوداگری این است که چیزی بدهیم و در عوض چیزی بگیریم، پولی بدهیم و نانی بگیریم، وجهی بپردازیم و پارچه ای دریافت کنیم، اما اگر بگویند آنچه را که عزیزترین و گرانبهاترین است بدهید، در عوض توقع دارید چه به شما بدهند؟
صبح کرده اید در حالی که یک روز داده اید، عزیزترین و گرانبهاترین سرمایه را که عمر باشد، آن هم دوران "جوانی" و به مرگ نزدیک تر شده اید، بنویسید: در عوض این یک روز عمر دادن چه گرفته اید، این بهترین پند است!!!
….
…
اما دختری که بینی بیگانگان به عطرهای زننده اش، چشم بیگانگان به دکورهای تندش، حواس بیگانگان به جلوه های کاذبانه اش در مسیر عرضه و تقاضا به ایاب و ذهاب می افتد، چه می دهد و چه می گیرد؟ چه داده و چه گرفته است؟ و اگر در ژرفای ذهنیت عرضه و تقاضا به شوهر یابی متوقف شود، باز هم در برابر شوهر دختری که آغاز تمایل، ایثار از مرد بوده است، نوع برتر و بهتر بهره کدام شده است؟
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.